آداب معاشرت در سیره نبویآداب معاشرت، مجموعه برخوردهای اجتماعی افراد جامعه باهمدیگر است. مجالست و همنشینی در نظر و مرای نبی اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امری بسیار مهم و پرارزش تلقی گردیده و این اهمیت در احادیث و روایات منقول از آن حضرت به خوبی منعکس و جلوهگر است. از عوامل بسیار تاثیرگذار در ترقی روح و تعالی اندیشه آدمی همنشینی و مصاحبت با همنوعان است که از درجه و جایگاه بسیار والایی در تعریف افکار و اعتقادات انسانی برخوردار است؛ آن چنان با اهمیت که موضوع از دید نافذ و بینای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز نادیده انگاشته نشده در باب اهمیت آن سخنان و مطالب بسیاری را بیان فرمودند. نظر به اهمیت مساله بر آن شدیم تا به موضوع مصاحبت و هم نشینی و آداب آن در سیره و کلام نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که به فرموده قرآن اسوهای حسنه است پرداخته بخشهایی از آن را در این مقاله متذکر شویم. فهرست مندرجات۱.۱ - مجالست با علماء ۱.۲ - مجالست با بزرگان ۱.۳ - نکوهش مجالست با انسان بدکردار ۲ - آداب مجالست در کلام پیامبر ۲.۱ - رعایت حقوق دیگران ۲.۲ - برنخاستن به احترام دیگران ۲.۳ - رعایت شئون مجلس ۲.۴ - مجالس امانت الهی ۲.۵ - ذکر و یاد خدا در مجالس ۳ - حق مجالس ۳.۱ - مصاحبت با بینوایان ۴ - آداب پیامبر در مجالستها ۴.۱ - دوری از تشریفات ۴.۲ - یادخدا و استغفار در مجالس ۴.۳ - اوصاف مجلس پیامبر ۵ - پانویس ۶ - منبع ۱ - مجالست در کلام پیامبرمجالست و همنشینی در نظر و مرای نبی اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امری بسیار مهم و پر ارزش تلقی گردیده و این اهمیت در احادیث و روایات بسیاری که از حضرت روایت گردیده است به خوبی منعکس و جلوهگر شده است. تا آن حد با اهمیت که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انسان را به دین دوست و همنشین خود دانسته [۲]
ورام، ابنابیفراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۶۲، قم، مکتبة الفقیه، بیتا.
به همگان توصیه فرمودند که در انتخاب دوستانشان دقت بیشتری داشته باشند. [۵]
ورام، ابنابیفراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۶۲، قم، مکتبة الفقیه، بیتا.
۱.۱ - مجالست با علماءایشان مجالست با علماء و دانشمندان را دارای برکت برشمرده [۱۱]
بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۶۰، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷.
مجالست با آنان را همتا و همانند مجالست با خود عنوان کردند؛ [۱۲]
متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۰، ص۱۷۰، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹.
اما سفارش میکردند که «با هر عالمی ننشینید، مگر عالمی که شما را از پنج چیز به پنج چیز فرا خواند: از شک به یقین، از دشمنی به خیرخواهی، از تکبر به فروتنی، از ریا به اخلاص و از رغبت (به دنیا) به زهد.» [۱۶]
متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح صفوة السقا، ج۹، ص۱۴۷، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹
در نظر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همنشینی با علماء عبادت محسوب میشود. [۱۹]
متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۰، ص۱۴۸، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹.
عبادتی که با صد هزار رکعت نماز مستحبی و یا صد هزار بار تسبیح خداوند برابری میکند.۱.۲ - مجالست با بزرگانمجالست با بزرگان [۲۴]
طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۱۳۳، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بیجا، داراحیاء التراث العربی.
و مؤمنان [۲۷]
ورام، ابنابیفراس مجموعه ورام، ج۲، ص۶۱، قم، مکتبة الفقیه، بیتا.
و نیکان [۳۰]
ورام، ابنابیفراس مجموعه ورام، ج۲، ص۱۲۲، قم، مکتبة الفقیه، بیتا.
نیز از دیگر توصیههایی است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در امر مجالست و همنشینی بدان اشاره فرمودند، چرا که «همنشینی با آنان موجب میشود که اگر شخص، مرتکب عمل خیری گردد او را بستایند و اگر خطایی مرتکب شد رفتار نامناسبی را از خود بروز ندهند.» [۳۱]
ورام، ابنابیفراس مجموعه ورام، ج۲، ص۱۲۲، قم، مکتبة الفقیه، بیتا.
ایشان همنشینی با ابرار و صالحان را به عطرفروش تشبیه کرده فرمودند: «مَثَل همنشین صالح، مَثَل عطار است که اگر عطری به تو ندهد، بوی خوش او به تو میرسد و مثل همنشین بد مثل آهنگر است که اگر شعلههای آتش او تو را نسوزاند، بوی بد او به تو میرسد.» [۳۴]
ابنمعین، یحیی، تاریخ ابنمعین، دوری، ج۱، ص۳۶، تحقیق عبدالله احمد حسن، بیروت، دارالقلم.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بهترین همنشینان را کسی معرفی فرمودند که دیدنش انسان را به یاد خدا بیندازد و سخنش موجب زیادی عمل و عملش فرد را به یاد آخرت بیندازد. [۴۰]
متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۹، ص۱۷۸، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹.
ایشان مجالس علماء و مؤمنین را باغی از باغهای بهشت برشمردند و از مسلمانان خواستند تا آن را غنیمت شمرده به خوبی از آن بهره ببرند، چرا که «در آن رحمت و مغفرت، چون باران بر آنها فرود میآید. گنهکاران، پیش روی آنها مینشینند و آمرزیده بر میخیزند و تا هنگامیکه نزد آنان نشستهاند، فرشتگان برایشان آمرزش میخواهند. خداوند نیز به آنان مینگرد و دانشمند و دانشجو و تماشاگر و دوستدارِ آنها را میآمرزد.»۱.۳ - نکوهش مجالست با انسان بدکردارحضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در کنار توصیههایشان به مسلمانان جهت انتخاب همنشین صالح و شایسته، از همنشینی با انسانهای بد کردار باز داشته مجالست با آنان را ملاک و معیار شناخت افراد ارزیابی کردند و فرمودند: «از همنشین بد بپرهیز؛ چرا که تو در انظار مردم به واسطه او شناخته (و سنجیده) میشوی.» [۴۴]
پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، ص۳۵۷، تحقیق و ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
[۴۵]
نبهانی، یوسف بن اسماعیل، وسائل الوصول الی شمائل الرسول، ص۳۰۲، بیروت، دارالمنهاج، چاپ دوم، ۱۴۲۵.
ایشان تنهایی را بهتر از همنشین بد عنوان کردند [۴۸]
ورام، ابنابیفراس مجموعه ورام، ج۲، ص۶۱، قم، مکتبة الفقیه، بیتا.
و پیوسته میفرمود: «بارالها! از یار غافل و همنشین بد، به تو پناه میآورم». [۵۳]
طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۱۷، ص۲۹۴، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بیجا، داراحیاء التراث العربی.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مجالست با اغنیاء و مردگان (گفته شد که مردگان چه کسانیاند فرمود: کُلِّ ضَالٍّ عَنِ الْاِیمَانِ وَ جَائِرٍ عَنِ الْاَحْکَامِ در حدیثی دیگر آمده غنی مترف، ثروتمند بیدرد و خوشگذران.) را موجب فساد قلوب و مرگ دلها عنوان کردند و از مصاحبت با دروغگو چرا که دروغگو چون سراب است دور را نزدیک مینماید و نزدیک را دور. [۶۴]
پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، تحقیق و ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص۳۵۸، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
و احمق بازداشتند چرا که احمق میخواهد بتو نفع رساند ضرر میرساند. [۶۵]
پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، ص۳۵۸، تحقیق و ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
و کسانی را که با متّهمان و افراد مظنون همنشیناند را، سزاوارترینِ مردم به تهمت، معرفی کردند. حضرت همچنین مسلمانان را از مصاحبت با کسانی که شخص را همسنگ خود نمیدانند، منع کردند. [۷۴]
متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۹، ص۳۸، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹.
۲ - آداب مجالست در کلام پیامبررسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در احادیث و روایات خود آدابی را برای مجالس برشمردند، ایشان علاه بر این که خود به این آداب بسیار ملتزم و پایبند بودند اصحاب و یاران و دیگر مسلمانان را نیز به رعایت آن توصیه میفرمودند. ۲.۱ - رعایت حقوق دیگراندر روایات و احادیث بسیاری که از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به دست ما رسیده است بر توجه و رعایت حقوق همنشینان بسیار تاکید شده است. حضرت از جدایی افکندن میان دو نفر که در مجلسی کنار هم نشستهاند، بدون اجازه آن دو برحذر داشتند. ایشان همچنین از بلند کردن دیگران از جایگاهشان و نشستن در جای آنان منع کردند؛ اما به حاضرین در مجلس هم سفارش میفرمودند: که «برای نشستن تازهوارد جا باز کنید» [۸۲]
اصفهانی، ابنمنده، ابوعبدالله، الفوائد، ص۳۷، تحقیق مسعد عبد الحمید طنطا، دارالصحابه للتراث، چاپ اول، ۱۴۱۲.
میفرمودند: «هر گاه افراد مجلسی در جای خود نشستند (و کسی وارد شد)، اگر در آن میان، فردی، برادر تازهوارد خود را فرا خوانَد و برای او در کنار خود، جا باز کند، (این تازهوارد) باید دعوتش را بپذیرد و پهلوی او برود؛ زیرا وی با این کار، به او احترام گذاشته است. ولی اگر کسی برایش جایی باز نکرد، نگاه کند تا هر کجا جا بود، همانجا بنشیند.» [۸۷]
ورام، ابنابیفراس مجموعه ورام، ج۲، ص۱۷۲، قم، مکتبة الفقیه، بیتا.
[۸۹]
متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۹، ص۱۴۲، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹.
۲.۲ - برنخاستن به احترام دیگرانپیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تکلف ورزیدن و برخاستن در پیش پای برادران دینی را روا نمیشمردند و میفرمودند: «آنسان که ایرانیان برای بزرگداشت یکدیگر در جلوی پای هم برمیخیزند برنخیزید.» [۹۳]
متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۹، ص۱۵۲، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹.
ایشان جایگاه کسی را که دوست بدارد و خشنود شود که دیگران به احترام او در پیش پای وی برخیزند، را آتش دانستند. [۹۴]
طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۵۳۸، قم، دارالثقافه، ۱۴۱۴و ورام، ابنابیفراس مجموعه ورام، ج۲، ص۶۵، قم، مکتبة الفقیه، بیتا.
[۹۸]
طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۳۵۱، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بیجا، داراحیاء التراث العربی
۲.۳ - رعایت شئون مجلسپیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اهل مجلس را به رعایت آداب و شئون مجلس سفارش میکردند و آنان را از آنچه که مغایر با ادب و شئون همنشینی است برحذر داشتند. ایشان در روایتی فرمودند: «در جایی که نشستهای، وِقاحت به خرج نده که مردم به دلیل اخلاق بدت، از تو حذر کنند، وقتی کسی کنار تو نشسته است، با دیگری درِ گوشی سخن مگو.» ۲.۴ - مجالس امانت الهیرسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مجالس و آن چه در آن، میان حاضران میگذرد را، امانت خدا دانستند و فرمودند: «روا نیست که یکی از حاضران، چیزی را که برادرش دوست ندارد، فاش سازد.» [۱۰۳]
ورام، ابنابیفراس مجموعه ورام، ج۱، ص۹۸، قم، مکتبة الفقیه، بیتا.
[۱۰۴]
متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۹، ص۱۴۴، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹ .
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فاش ساختن راز اهل مجلس را، خیانت به آنان برشمردند. [۱۰۷]
ورام، ابنابیفراس مجموعه ورام، ج۲، ص۶۵، قم، مکتبة الفقیه، بیتا.
[۱۰۹]
ابنحنبل، احمد، مسند احمد، بیتا، ج۳، ص۳۴۳، بیروت، دارصادر
[۱۱۰]
بیهقی، السنن الکبری، ج۱۰، ص۲۴۷، دارالفکر، بیتا.
۲.۵ - ذکر و یاد خدا در مجالسپیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یاد نکردن از خداوند و نیز صلوات نفرستادن بر پیامبر و آلش را مایه وزر و وبال دانستند و فرمودند: «ما من قوم اجتمعوا فی مجلس فلم یذکروا اسم اللّه (عزّوجلّ) و لم یصلّوا علی نبیّهم الّا کان ذلک المجلس حسرة و وبالا علیهم.» ایشان کمال هر مجلسی را ذکر خداوند و نیز صلوات بر پیامبر و آلش برشمردند و فرمودند: «اگر گروهی در مجلسی بنشینند (و برخیزند) و خداوند متعال را در آن مجلس یاد نکنند و بر پیامبرش درود نفرستند، در کارشان نقصان خواهد بود که اگر خداوند بخواهد آنان را عذاب میکند و اگر بخواهد میآمرزد». [۱۱۴]
قسطلانی، احمد بن محمد، المواهب اللدینه بالمنح المحمدیه، ج۲، ص۶۷۲، قاهره، المکتبة التوفیقیه، بیتا.
[۱۱۵]
صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۲، ص۴۲۰، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۴.
حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مجلسی را که بدون یاد خدا به پایان آورده شود را حضور در بالای نعش درازگوش دانستند و آن را مایه دریغ و افسوس اهل آن مجلس برشمردند. [۱۱۷]
سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۲۲، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۸۱.
[۱۱۸]
متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال، ج۹، ص۱۳۶ و الافعال، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹.
۳ - حق مجالسپیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای مجالس حقوقی را برشمرده از حاضرین در مجالس خواستند تا آن را رعایت کنند. از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده که فرمود: «حق مجالس را ادا کنید گفتند: حقش چیست، فرمود: غُضُّوا اَبْصَارَکُمْ وَ رُدُّوا السَّلَامَ وَ اَرْشِدُوا الْاَعْمَی وَ اْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ؛ چشمانتان را در آنچه نارواست ببندید، جواب سلام را بدهید، گمراهی را ارشاد کنید و امر به معروف و نهی از منکر کنید.» ۳.۱ - مصاحبت با بینوایانمصاحبت با بینوایان مشی پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با فقرا و مسکینان همنشین بود [۱۲۴]
راوندی، قطبالدین، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۸۸۶، قم، مؤسسه امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، چاپ اول، ۱۴۰۹.
[۱۲۶]
راوندی، نجمالدین، شرف النبی، ج۴، ص۳۴۵، تهران، بابک، ۱۳۶۱ش.
میفرمود: «مرا در میان ضعیفان بجویید؛ زیرا شما به واسطه مردمان ضعیف است که روزی میخورید و یاری میشوید.» [۱۲۹]
سجستانی، ابنالاشعث، سنن ابیداوود، ج۱، ص۵۸۴، تحقیق سعید محمد اللحام، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۰.
[۱۳۰]
بیهقی، السنن الکبری، ج۳، ص۳۴۵، دارالفکر، بیتا.
[۱۳۱]
نسائی، السنن الکبری، ج۳، ص۳۰، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۱.
[۱۳۲]
دیلمی، حسن بن ابیحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۳۲، قم، انتشارات رضی، ۱۴۱۲.
میفرمود: «خداوند در شب معراج به من فرمود: ... یا احمد، محبّتی محبّة الفقراء، فادن الفقراء و قرّب مجلسهم منک، و ابعد الاغنیاء و ابعد مجلسهم عنک، فانّ الفقراء احبّائی....؛ ای احمد! دوست داشتن من، دوست داشتن فقیران است. به فقیران و مجلسشان نزدیک شو (و آنان را نزدیک خود آر تا تو را به خود نزدیک کنم) و از ثروتمندان و مجلسشان دور شو که فقیران دوستان مناند.»رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به اصحاب و یاران خود نیز توصیه میفرمود فقیران را دوست بدارند و با آنان همنشین شوند. [۱۳۸]
متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۶، ص۴۶۹، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹.
از سلمان فارسی روایت شده که میگفت: «اوصانی خلیلی رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بسبع لا ادعهنّ علی کلّ حال: ان انظر الی من هو دونی و لا انظر الی من هو فوقی، و ان احبّ الفقراء و ادنو منهم...؛ حبیبم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مرا به هفت خصلت سفارش فرمود و این که در هیچ حالی آنها را ترک نکنم: این که به پایینتر از خود بنگرم و به آن که برتر از من است ننگرم و این که مستمندان را دوست بدارم و به آنان نزدیک شوم.....»همنشینی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با فقرا تا اندازهای بود که عدهای از سران و اشراف قریش نزد حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمده خواستار طرد مستضعفان و فقرا از کنار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شدند آنان شرط ایمان خود را دور کردن «پشمینهپوشان بدبوی و کثیف» از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عنوان کردند. [۱۴۳]
طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۱۵۶، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲.
[۱۴۴]
آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۸، ص۲۵۰، تحقیق علی عبدالباری عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵.
[۱۴۵]
بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۸۸، تحقیق عبدالرزاق المهدی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۰.
اما خداوند رسول خود را مورد خطاب قرار داده، فرمود: «و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداة والعشی یریدون وجهه ولا تعد عیناک عنهم ترید زینة الحیاة الدنیا و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هواه و کان امره فرطا؛ با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر میخوانند، و تنها رضای او را میطلبند و هرگز بخاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها بر مگیر و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن همانها که از هوای نفس پیروی کردند و کارهایشان افراطی است.»همچنین فرمود: «وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداوةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ ما علیک من حسابهم من شیء و ما من حسابک علیهم من شیء فتطردهم فتکون من الظالمین؛ و کسانی را که خدا را میخوانند، و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن نه چیزی از حساب آنها بر توست، و نه چیزی از حساب تو بر آنها اگر آنها را طرد کنی، از ستمگران خواهی بود.» پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، پس از نزول این آیه به پا خاست و در جستجوی مستضعفان و بینوایان شتافت. آنان را در انتهای مسجد دید که به ذکر الهی مشغولاند. رو به آنان کرد و فرمود: «الحمدالله الذی لم یمتنی حتّی امرنی ان اصبر نفسی مع رجال من امتی، معکم المحیا و معکم الممات؛ [۱۴۹]
آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۸، ص۲۵۰، تحقیق علی عبدالباری عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵.
خدای را سپاس که زندگیم را به پایان نرساند تا دستور داد که من در کنار گروهی از امتم با آنها باشم؛ من در زندگی و مرگ با شما هستم.»۴ - آداب پیامبر در مجالستهادرباره آداب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مجالس، روایات بسیاری از سوی فرق مختلف اسلامی نقل گردیده است که همه آنها بر این امر دلالت دارد که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مجالس بیش از هر کس دیگری ادب مجلس را رعایت میکرده است. روایت شده: ایشان در مجالس زانو پیش زانوی همنشین، نمینهاد؛ [۱۵۱]
؛ راوندی، نجمالدین، شرف النبی، ص۸۳، تهران، بابک، ۱۳۶۱ش.
رفتاری که عربها داشته و دامن لباس خود را بالا میزدند و ساقها و زانوان لختشان را نمایان میکردند؛ حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همواره پاها و زانوهای خود را میپوشاندند.در حضور مردم تکیه نمیداد [۱۵۴]
کاشانی، ملامحسن، محجةالبیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۴، ص۱۲۵، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشاراتاسلامی، چاپ دوم.
هرگز دیده نشد که پای خود را در حضور دیگران دراز کند، هر گاه به مجلسی وارد میشد در انتهای مجلس مینشست، [۱۵۹]
ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب فی آل ابیطالب، ص۱۴۶، قم، علامه، ۱۳۷۹.
[۱۶۰]
بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۸۸، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵
به این کار امر میکردند و میفرمودند: «هر کس در مجلسی وارد شد در انتهای مجلس بنشیند». برای خود جای مشخص و معینی را در نظر نمیگرفت و دیگران را نیز از این کار نهی میکردند. [۱۶۵]
طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۱۵۵، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بیجا، داراحیاء التراث العربی.
هرگز پیش نیامد که جا بر کسی تنگ کند، بلکه برای مردم، جا باز میکردند تا بنشینند؛ گفته شده، روزی رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مسجد تنها نشسته بودند، مردی وارد شد، حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تنگتر نشستند تا او بنشیند. مرد گفت: «یا رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، جا که وسیع است»؛ حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «حق مسلمان بر مسلمان آن است که چون ببیند که او میخواهد بنشیند، برای او جا باز کند.» [۱۶۹]
پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، تحقیق و ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۴، ص۵۵۷، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
[۱۷۰]
طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۹۵، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بیجا، داراحیاء التراث العربی.
میفرمود: «شایسته است برای کسانی که در تابستان دور هم مینشینند میان هر دو نفر، بهاندازه یک ذراع، فاصله باشد تا از گرما ناراحت نشوند.» بهترین کارهای نیک، را گرامیداشتن همنشینان میدانست [۱۷۶]
متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۹، ص۱۴۰، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹.
و هر گاه با کسی همنشین میشد، از جا برنمیخاست تا همنشین او، از جا برخیزد.»از سلمان فارسی نیز نقل شده بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد شدم، حضرت بر بالشی تکیه کرده بودند، آن ر ا برای من قرار داد و فرمود: «سلمان، هیچ مسلمانی بر مسلمانی وارد نشود که به احترامش پشتی گذارد، جز این که خداوند او را بیامرزد.» [۱۸۰]
طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۶، ص۲۲۷، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بیجا، داراحیاء التراث العربی.
[۱۸۱]
سید بن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات، ص۱۲۳، قم، دارالذخائر، چاپ اول، ۱۴۱۱
۴.۱ - دوری از تشریفاتمجلس رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عاری از هر گونه تشریفات بود، چنان که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمیشد و در حلقهای میان اصحاب مینشست، تا هیچ برتری وجود نداشته باشد. مجلسش صدر و ذیل نداشت و هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمیشد، همگی حلقهوار مینشستند. از اینرو اعراب غریبی که به حضور مبارکش میرسیدند، ایشان را در میان جمع نمیشناختند؛ از این رو میپرسیدند: «کدامیک پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خدایند؟» از ابوذر غفاری روایت شده که «پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای تواضع کردن، بدون کوچکترین امتیازی میان اصحاب مینشست؛ به طوری که اگر شخص بیگانهای وارد میشد، نمیدانست که کدام یک از آنها پیامبراند تا این که میپرسید؛ لذا از حضرتش تقاضا کردیم که جایگاهی برایش درست شود که وقتی غریبی وارد میشود، او را بشناسد. بعد از کسب اجازه سکویی از گل و سنگ درست کردیم که آن جناب روی آن مینشست و ما هم در طرفین او مینشستیم.» ۴.۲ - یادخدا و استغفار در مجالسیاد خدا و دعا و استغفار عادت همیشگی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مجالسش بود که هیچگاه ترک نمیشد. راویان و محدثان در کتب خود به موارد بسیاری از این اذکار و دعاهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مجالس اشاره کردهاند که این روایت امام صادق (علیهالسّلام) از جمله این موارد است از آن حضرت (علیهالسّلام) روایت شده که: «انّ رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کان لایقوم من مجلس و ان خفّ حتّی یستغفر اللّه (عزّوجلّ) خمسا و عشرین مرّة؛ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از هیچ مجلسی -هرچند کوتاه- برنمیخاست، مگر این که بیست و پنج بار استغفار میکرد.» از عبدالله بن عمر نیز نقل شده که میگفت: «کم اتّفاق میافتاد که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از مجلسی برخیزد و این دعا را بر زبان جاری نسازد: اللّهمّ اقسم لنا من خشیتک ما تحول به بیننا و بین معصیتک، و من طاعتک ما تبلّغنا به جنّتک، و من الیقین ما تهوّن به علینا مصائب الدّنیا. اللّهمّ متّعنا باسماعنا، و ابصارنا، و قوّتنا ما احییتنا، و اجعله الوارث منّا، و اجعل ثارنا علی من ظلمنا، و انصرنا علی من عادانا، و لا تجعل مصیبتنا فی دیننا، و لا تجعل الدّنیا اکبر همّنا و لا مبلغ علمنا، و لا تسلّط علینا من لا یرحمنا؛ [۱۹۵]
پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، تحقیق و ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۱، ص۲۵۱، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
[۱۹۸]
صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۷، ص۱۵۵، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۴.
خداوندا، از خشیت خود بهاندازهای به ما ببخش که آن را بین ما و سرپیچی از فرمان خود حایل گردانی، و مقداری از طاعت خود به ما ارزانی دار که با آن ما را به بهشت خود برسانی و یقینی به ما بده که با آن سختیهای دنیا را برما آسان گردانی. خداوندا ما را از شنوایی و بینایی و توانمان که به آنها زندهمان داشتهای، بهرهمند گردان و آن را برای ما پایدار بدار و انتقام ما را از کسانی که به ما ستم کردهاند، بگیر، و ما را بر کسانی که با ما دشمنی ورزیدهاند، پیروز گردان. مصیبت ما را در دین ما قرار مده و دنیا را بزرگترین اندیشه و منتهای علم ما قرار مده، و کسانی را که به ما رحم نمیکنند برما چیره مگردان»در روایتی دیگر آمده که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هرگاه، در مجلسی مینشستند میفرمودند: «ان تکلم بخیر کان طابعاً علیهن الی یوم القیامه و ان تکلم بشرّ کان کفارة له، سبحانک اللهم و بحمدک اشهد ان لا اله الا الله انت استغفرک و اتوب الیک؛ اگر در این مجلس به خیر و نیکی سخن گفته شد این عمل را خوبی آن قرارده تا روز قیامت و اگر به بدی سخن گفته شد کفاره گناهانش را این ذکر قرار ده سبحانک اللهم و بحمدک اشهد ان لا اله الا الله انت استغفرک و اتوب الیک.» و چون اراده میفرمودند که برخیزند، میفرمودند: «سبحانک اللهم و بحمدک اشهد ان لا اله الا الله انت استغفرک و اتوب الیک.» [۱۹۹]
صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۷، ص۱۵۷، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۴.
حضرت حسن ختام مجالس خود را نیز به دعا و استغفار اختصاص میدادند و میفرمودند: «کفّاره نشستن، این است که بگویی: سبحانک اللّهمّ و بحمدک لا اله الّا انت. ربِّ تُب علیَّ واغفر لی؛ [۲۰۳]
طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۲، ص۱۳۹، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بیجا داراحیاء التراث العربی.
[۲۰۴]
متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح صفوة السقا، ج۹، ص۱۵۱، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹.
خدایا! منزّهی تو و ستایش، از آنِ توست! خدایی جز تو نیست. پروردگار من! مرا ببخش و بیامرز.»۴.۳ - اوصاف مجلس پیامبراز امام حسین (علیهالسّلام) روایت شده که فرمودند: از پدرم -علی (علیهالسّلام) - درباره چگونگی مجالست رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرسیدم، فرمود: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هیچگاه بدون ذکر نام خدا نه در جائی مینشست و نه از جائی بر میخاست، در مجالس جایگاه معینی نداشت و از این کار منع میفرمود، چون به گروهی میرسید همانجا که رسیده بود - پایین مجلس- مینشست و به این کار دیگران را هم دستور فرموده بود، در مجالس رعایت حال همه را میکرد و حق همگان را ملحوظ میداشت، هرگز طوری رفتار نمیکرد که کسی تصور کند دیگری بر او مقدم است، هر کس برای بیان حاجتی پیش پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میآمد، تا هنگامیکه نمیرفت حوصله و شکیبائی میفرمود، تلاش میفرمود حوائج و خواستههای مشروع را بر آورد و اگر نمیتوانست با گفتاری کوتاه و پسندیده معذرت خواهی میکرد. اخلاق خوش و گشادهرویی او چنان بود که همه اصحاب او را چون پدر خویش میدانستند، همه اصحاب در برابر حق در نظر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یکسان بودند، مجلس او سرا پا حکمت و بردباری و صبر و شکیبائی بود، صداها در حضورش بلند نمیشد و هیچ کس مطلبی را رد یا تصدیق نمیکرد، هیچگاه در سخن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ذلّت و لغزشی دیده نشد، برتری اصحاب حتی در مجلس پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم فقط به تقوای ایشان بستگی داشت، همه در محضر او فروتن بودند، سالخوردگان را محترم میداشتند و به خردسالان مهر میورزیدند، و نسبت به نیازمندان ایثار میکردند و در حفظ یک دیگر کوشا بودند. گفتم: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با همنشینان خود چگونه بود؟ گفت: همیشه خندهرو، خوشخلق و ملایم بود نه ترشرو و سختگیر، هیچگاه فریاد نمیزد و دشنام نمیداد، عیب کسی را آشکار نمیساخت و بیهوده از کسی ستایش نمیفرمود، از آن چه که به آن میل نداشت یاد نمیکرد، هرگز تاسف و اندوهی برای امور عادی اظهار نمیفرمود، از سه چیز بشدت پرهیز میفرمود، کبر و پرحرفی و کارهای بیمعنی، سه چیز را در حق مردم بسیار رعایت میفرمود، هیچ کس را سرزنش نمیکرد و بر کسی خرده نمیگرفت و در جستجوی معایب کسی نبود، فقط در مواردی که امید ثواب و اجر بود تذکر میداد و صحبت میکرد. و چون پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صحبت میکرد همنشینان او چنان سکوت میکردند که گوئی مرغ بر سر ایشان نشسته است، چون سکوت میفرمود: اصحاب صحبت میداشتند و هرگز در حضور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ستیزه و نزاع در بحث نداشتند، اگر اصحاب میخندیدند او نیز تبسم میفرمود و اگر از چیزی تعجب میکردند او هم اظهار تعجب میکرد، افراد غریب و بیگانه را خوب تحمل میکرد و سخن ایشان را به تمام میشنید و به خواستههای آنها گوش فرا میداد. گاهی اصحاب آن اشخاص را متوجه طول گفتارشان میکردند، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به اصحاب میگفت هر گاه نیازمندی را میبینید نیاز او را بر آورید، هرگز از کسی ستایش نمیخواست، مگر این که کار نیک را با نیک جبران کنند، سخن هیچ کس را بدون ضرورت قطع نمیکرد و در آن صورت معمولا بر میخاست و یا او را از سخن گفتن نهی میفرمود. [۲۰۹]
طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۱۵۸، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بیجا، داراحیاء التراث العربی.
[۲۱۰]
ابنحبان، محمد، الثقات، ج۲، ص۱۴۹ - ۱۵۰، حیدرآباد، چاپخانه مجلس دائرة المعارف العثمانیه، مؤسسه الکتب الثقافیه
۵ - پانویس۶ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «آداب مجالست و همنشینی در سیره و کلام نبوی(ص)» تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۹/۱۲ ردههای این صفحه : آداب معاشرت | اخلاق اجتماعی | سیره اجتماعی پیامبر | سیره اخلاقی پیامبر | موضوعات اجتماعی
|